گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلدششم
جهانگردي هدفمند در قرآن و حدیث



؛ الف) فراخوانی به جهانگردي: 1. قرآن کریم در آیات متعدد، انسانها را به جهانگردي فرا میخواند (آلعمران، 137 ؛ انعام، 11
2. قرآن کریم در آیات متعدد، از افراد پرسش میکند که چرا جهانگردي نکردهاند .( نحل، 36 ؛ نمل، 69 ؛ عنکبوت، 20 و روم، 42
و درس عبرت نگرفتهاند؟ (یوسف، 109 ؛ حج، 46 ؛ روم، 9؛ فاطر، 44 ؛ غافر، 21 و 82 و محمد، 10 ). ب) اهداف جهانگردي و
3. شناخت تاریخ اقوام گذشته و ؛( 2. خردورزي و تعقل (حج، 46 ؛( گردشگري: 1. شناخت چگونگی آغاز آفرینش (عنبکوت، 20
5. عبرتآموزي از سرگذشت ؛( فرجام آنان (یوسف، 109 و ...)؛ 4. عبرتآموزي از سرگذشت اقوام نیرومند (غافر، 21 و فاطر، 44
صفحه 12 از 90
6. عبرتآموزي از فرجام خلافکاران تاریخ (نمل، 69 ). ج) ؛( اقوام تکذیبگر (که با راه پیامبران الهی مخالفت کردند) (نحل، 36
2. اول رفیق «1» .( مسافرت در احادیث: 1. مسافرت کنید تا سالم شوید و غنیمت به دست آورید (پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
.3ص: 40 «2» .( (پیدا کنید) سپس راه (و مسافرت را شروع کنید) (پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
4. وقتی سه نفر با همدیگر مسافرت کردید یک نفر فرمانده (و مدیر) «1» .( مسافرت را با صدقه آغاز کنید (امام صادق علیه السلام
5. از لقمان حکایت شده که به فرزندش سفارش کرد که در مسافرت با همراهانت زیاد «2» .( باشد (پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
مشورت کن و به روي آنان لبخند بزن، به آنان کرامت و بخشش کن، هر گاه تو را خواندند اجابت کن، اگر از تو کمک خواستند
به آنان یاري رسان، ... در کارها با آنان هماهنگ باش، مگر در نافرمانی خدا، ... هنگامی که صدقه یا وام میدهند تو نیز همراهی
تفسیر قرآن مهر جلد ششم، ص: 41 قرآن کریم در آیهي دوازدهم سورهي انعام به «3» .... کن، به سخن بزرگترها گوش فرا ده
برهان رحمت در اثبات معاد و رابطهي بیایمانی با زیانکاري اشاره میکند و میفرماید: 12 . قُل لِّمَن مَّا فِی السَّموتِ وَالْأَرْضِ قُل لِّلَّهِ
آنچه در آسمانها و زمین » : کَتَبَ عَلَی نَفْسِهِ الرَّحْمَ ۀَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلَی یَوْمِ الْقِیمَ ۀِ لَارَیْبَ فِیهِ الَّذِینَ خَسِرُواْ أَنفُسَ هُمْ فَهُمْ لَایُؤْمِنُونَ بگو
بخشش را بر خویشتن مقرّر کرده است، (از این رو) قطعاً شما را در روز قیامت، که در «؛ از آنِ خداست » : بگو «؟ است، از آنِ کیست
آن هیچ تردیدي نیست، جمعآوري خواهد کرد. کسانی که به خودشان زیان رساندهاند، پس آنان ایمان نمیآورند. نکتهها و
اشارهها: 1. این آیه با استفهام تقریري آغاز میشود؛ یعنی از آنجا که در نظر فطرت، مالکیت خدا بر جهان هستی مسلم است و
مشرکان نیز بدان اعتراف دارند، از آن میپرسد و خود بدان پاسخ میدهد. این یکی از شیوههاي تبلیغی و تربیتی قرآن کریم است.
براي اثبات معاد اشاره میکند؛ یعنی خدایی که مالک جهان و داراي رحمت وسیع، فیّاض و « برهان رحمت » 2. آیهي فوق به
پرجوش است، لازمهي رحمتش آن است که هر موجودي را به تکامل نهایی خویش برساند. رحمت الهی اقتضا میکند که انسانی
که استعداد زندگی جاوید دارد، پس از مرگ متوقف نشود و سیر ابدي خود را در لباس نوینی در رستاخیز ادامه دهد. این حقیقتی
است که تردیدي در آن وجود ندارد. 3. زندگی جاوید، رحمت رستاخیز و نعمتهاي فراوان براي همهي انسانها آماده شده است،
اما برخی از انسانها از سرمایههاي وجودي خویش در این جهان استفاده میکنند و از رحمت آخرت بهره میبرند و بعضی دیگر
راه خویش را کج نموده، زمینههاي رحمت را به زحمت و عذابص: 42 تبدیل میکنند. 4. هستی بر
اساس رحمت استوار است و رحمت الهی بر همه چیز و در همه جا گسترده است. قرآن کریم در آیات مختلف مظاهر و مصادیق
رحمت الهی را بیان کرده است که عبارتاند از: قرآن، آزادي، پیامبر، باران، باد و .... در احادیث آمده است: هر کس رحم نکند،
5. زیان و ضرر، گاهی به «1» . مورد رحمت قرار نمیگیرد؛ پس شرط استفاده از رحمت الهی، رحم داشتن به بندگان خداست
است؛ البته زیان به سرمایه مهمتر است؛ سرمایه نیز گاهی در درون و گاهی بیرون از جان « سود سرمایه » و گاهی به « اصل سرمایه »
انسان است، و سرمایهي درونی مهمتر است؛ پس بزرگترین زیان آن است که انسان سرمایهي هستی خویش و استعدادهاي آن را
از دست بدهد. آري، مشرکان لجوج، سرمایههاي عمر، فکر، فطرت و مواهب روحی و جسمی خویش را از دست میدهند و آن را
در راه حق و ایمان به کار نمیگیرند و به تکامل نمیرسانند، در نتیجه، به معاد ایمان نمیآورند. آموزهها و پیامها: 1. شیوهي اصلی
خدا رحمت بر مردم است (نه خشم بر آنان). 2. از رحمت الهی به معاد پی ببرید. 3. بیایمانی، ضرر زدن به خویشتن است. ***
قرآن کریم در آیهي سیزدهم سورهي انعام به مالکیت خدا بر موجودات در بستر زمان اشاره میکند و میفرماید: 13 . وَلَهُ مَا سَکَنَ
فِی الَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُص: 43 و آنچه در شب و روز آرام میگیرد، فقط براي اوست؛ و او،
در آیهي فوق آن است که جهان مادي، زمانمند است و شب و « شب و روز » شنوا [و] داناست. نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از تعبیر
روز مخصوص زمین و منظومهي شمسی نیست، بلکه همه جا یا تاریکی و شب است، یا روشنایی و روز. 2. ممکن است این آیه به
و آنچه از حرکت و «1» ؛ یکی از استدلالهاي توحید اشاره داشته باشد؛ یعنی میگوید: اجسام از حرکت و سکون خالی نیستند
صفحه 13 از 90
سکون خالی نیست، نمیتواند ازلی باشد؛ بنابراین تمام اجسام حادثاند و هر حادثی نیازمند آفریدگار است. 3. آیهي فوق با ذکر
صفت شنوایی و دانایی خدا، به این مطلب اشاره میکند که وسعت جهان و موجوداتی که در افق زمان و مکان واقع میشوند، مانع
آگاهی خدا از اسرار آنها نیست. آموزهها و پیامها: 1. کل نظام هستی در بستر زمان از آن خداست (همانطور که علم و نظارت بر
آنها نیز با اوست). 2. با مطالعه در سکون (و حرکت) چیزها در بستر زمان، خداشناس شوید. ***ص:
44 قرآن کریم در آیهي چهاردهم سورهي انعام ولایت همهي خدایان دروغین را رد میکند و میفرماید: 14 . قُلْ أَغَیْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِیّاً
آیا غیر خدا را » : فَاطِرِ السَّموتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ یُطْعِمُ وَلَا یُطْعَمُ قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَلَا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ بگو
بگو: «. سرپرست گیرم؟! (خدایی) که شکافنده [و آفریننده آسمانها و زمین است؛ و اوست که غذا میدهد، و غذا داده نمیشود
شأن «! در واقع، من فرمان داده شدهام، نخستین کسی باشم که اسلام آورد؛ و (به من فرمان داده شده که:) هرگز از مشرکان مَباش »
نزول: حکایت شده که گروهی از مشرکان مکه خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسیدند و گفتند: اي محمد! تو، به خاطر فقر،
آیین قوم خود را ترك کردي؛ ما حاضریم اموال خود را با تو تقسیم کنیم تا ثروتمند شوي و دست از خدایان ما برداري و به آیین
نکتهها و اشارهها: 1. مشرکان، «2» . آیهي فوق و دو آیهي بعد در این باره فرود آمد و به آنان پاسخ داد «1» . شرك بازگردي
خدایان و ارباب انواع داشتند؛ یعنی به خداي باران، خداي نور، خداي ظلمت و خداي جنگ و صلح و رزق معتقد بودند و هر کدام
از بتها را در مورد یکی از نیازمنديهاي خود تکیهگاه و پناهگاه قرار میدادند، ولی قرآن همهي این پندارهاي غلط را رد کرد؛ با
وجود خداي آفرینندهي همه چیز، دلیلی وجود ندارد که انسان غیر از او را ولیّ و سرپرست خود قرار دهد. تفسیر قرآن مهر جلد
2. خدا شکافندهي آسمانها و زمین است. شاید این تعبیر اشاره به شکافتن تودهاي کوچک و پیدایش ستارگان، ششم، ص: 45
3. بیشتر وابستگیهاي بشر به «1» . مشهور است « انفجار بزرگ اولیه » سیارات و کهکشانها از دل آنها باشد که در عصر حاضر به
خاطر نیاز مادي اوست و همین نیاز است که انسان را به کرنش در مقابل غیر خدا وا میدارد و شاید به همین خاطر، آیهي فوق
اشاره میکند که روزي شما به دست اوست، نه به دست بتها و صاحبان زر و زور. 4. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله اولین
بودن پیامبر صلی « اولین مسلمان » مسلمان جهان نبود، پیامبران پیشین و امتهاي آنان نیز مسلمان و تسلیم خدا بودند؛ پس مقصود از
است. آموزهها و پیامها: 1. ولایت سزاوار کسی است که خالق و رازق « اولین مسلمان از امت اسلام » ، الله علیه و آله در آیهي فوق
باشد؛ و او فقط خداست. 2. رهبر جامعه باید در انجام دستورات الهی از همه پیشگامتر باشد. 3. تسلیم غیر خدا نشوید و شرك
نورزید. 4. با مطالعه در پیدایش جهان هستی و روزيدهندهي مردم، خداشناس شوید. *** قرآن کریم در آیهي پانزدهم سورهي
انعام از زبان پیامبرش در مورد نافرمانی و عذاب هشدار میدهد و میفرماید: 15 . قُلْ إِنِّی أَخَافُ إِنْ عَ َ ص یْتُ رَبِّی عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ
در واقع من (نیز) اگر نافرمانی پروردگارم کنم، از عذاب روزي بزرگ میترسم! نکتهها » :ص: 46 بگو
و اشارهها: 1. قانون الهی براي همهي مردم یکسان است و حتی اگر پیامبر خدا نیز نافرمانی کند، باید از گرفتاري آن بترسد؛ البته
احساس مسئولیت پیامبران بیش از احساس مسئولیت دیگران است. 2. ترس اولیاي خدا، ترس از مردم یا طاغوتها نیست که ناپسند
باشد؛ ترس از قهر الهی و عذاب خداست که ترسی پسندیده است. آموزهها و پیامها: 1. شناخت رستاخیز و ترس از عذاب آن یکی
از عوامل بازدارنده از گناه است. 2. براي دفع خواستههاي نابهجاي دیگران، عذاب قیامت را به یاد آنان بیاورید. *** قرآن کریم
در آیهي شانزدهم سورهي انعام به رابطهي رحمت الهی با رستگاري انسان اشاره میکند و میفرماید: 16 . مَّن یُصْرَفُ عَنْهُ یَوْمَئِذٍ فَقَدْ
رَحِمَهُ وَذلِکَ الْفَوْزُ الْمُبِینُ هر کس در آن روز، (عذاب) از او برگردانده شود، پس حتماً [خدا] او را رحم کرده، و این کامیابی
نکتهها و اشارهها: 1. این آیه آخرین درجهي توحید را بیان میکند، که حتی پیامبران نیز، در برابر بارگاه الهی، «. آشکار است
دستگاه مستقلی ندارند و نیازمند رحمت او هستند. 2. در حدیث آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: سوگند به
خدایی کهص: 47 جانم در دست اوست، هیچ کسی در قیامت با عمل خود به بهشت نمیرود.
صفحه 14 از 90
پرسیدند: حتی شما یا رسول اللّه! فرمود: حتی من؛ مگر آنکه فضل و رحمت خدا مرا دریابد. سپس دستان خود را بر سر نهادند و
آموزهها و پیامها: 1. رحمت الهی میتواند شما را از عذاب الهی نجات بخشد. 2. کامیابی و «1» . آیهي فوق را تلاوت کردند
رستگاري حقیقی، نجات از عذاب در رستاخیز است. 3. به دنبال جلب رحمت الهی باشید تا رستگار شوید. 4. براي رستگاري
خویش بر رحمت الهی تکیه کنید (نه بر اعمال خودتان). *** قرآن کریم در آیهي هفدهم سورهي انعام اشاره میکند که
سررشتهي همهي امور به دست خداست و میفرماید: 17 . وَإِن یَمْسَ سْکَ اللَّهُ بِضُ رٍّ فَلَا کَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَإِن یَمْسَسْکَ بخَیْرٍ فَهُوَ عَلَی
کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ و اگر خدا (براي امتحان یا مجازات) زیانی به تو رساند، پس جز او هیچ بر طرف کنندهاي براي آن نیست؛ و اگر به
تو نیکی رساند، پس او بر هر چیزي تواناست. نکتهها و اشارهها: 1. توجه به غیر خدا و کمک خواستن از صاحبان زر و زور و تسلیم
شدن در مقابل آنان و پرستش آنها، یا به خاطر آن است که انسانها، غیر خدا راص: 48 سرچشمهي
نیکیها میدانند و یا معتقدند که غیر خدا میتواند مشکلات آنها را برطرف سازد. آیهي فوق این دو عقیده را رد میکند و
سرچشمهي همهي امور را به دست خدا میداند. 2. این آیه عقیدهي دوگانهپرستان را که به دو مبدأ خیر و شر معتقد بودند رد
میکند و میگوید همه چیز، چه سود و چه زیان، از ناحیهي خداست. 3. آیهي فوق خطاب به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله
است، اما مفهوم و مطلب آن عام است و شامل همهي انسانها میشود؛ یعنی سود و زیان همهي انسانها به دست خداست و
پناهگاهی جز او ندارند. یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد من از درمان و درد و وصل و هجران
به کمبودهاي انسان، اعم از کمبودهاي جسمی، روحی ومالی اشاره دارد؛ ،« زیان » پسندم آنچه را جانان پسندد (بابا طاهر) 4. واژهي
مثل نقص عضو و از بین رفتن ثروت و فرزند، که در ظاهر سلب نعمت است، ولی در واقع خیر است؛ زیرا براي بیدارباش و تربیت
انسانها و برطرف کردن غرور و خودخواهی آنان یا مصالح دیگر به وجود میآید. 5. یکی از روشهاي تربیتی قرآن آن است که
انسان را بین ترس و امید نگاه میدارد؛ یعنی نه امید او را به خدا قطع میکند و نه او را رها میسازد تا سرکشی کند، بلکه با قهر
الهی به او هشدار میدهد. این روش حالت تعادل در روح انسان ایجاد میکند و براي رشد و تربیت او بسیار مؤثر است. آموزهها و
2. همهي امید شما به خدا باشد و پیامها: 1. نیکیها و مشکلات، همه به دست خداي تواناست.ص: 49
از قهر او بیم داشته باشید. 3. در مشکلات به خدا پناه ببرید تا آنها را برطرف سازد. *** قرآن کریم در آیهي هیجدهم سورهي
انعام بر تسلّط بیرقیب خدا تأکید میکند و میفرماید: 18 . وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَهُوَ الْحَکِیمُ الْخَ بِیرُ و او بر بندگان خود، چیره
پس مقصود «1» ؛ براي نشان دادن تسلط و تأکید بر غلبهي خداست « فوق » است؛ و او فرزانه آگاه است. نکتهها و اشارهها: 1. تعبیر
در اینجا فوقیت و برتري مقامی است، نه مکانی؛ زیرا خدا جسم نیست تا مکان داشته باشد. 2. قدرت و غلبهي خدا همراه با علم و
حکمت است و مثل طاغوتها نیست که قدرت را بدون علم و حکمت به کار میبرند که منتهی به ستمکاري شود. آموزهها و
پیامها: 1. قدرت خدا بیرقیب است و همگان در برابر او مقهور هستند (پس فقط بر او تکیه کنید و او را بپرستید). 2. قدرت و
غلبهي بر مردم را با حکمت و آگاهی همراه سازید. ***ص: 50 قرآن کریم در آیهي نوزدهم سورهي
انعام به گواهی خدا به رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و جهانی بودن پیام قرآن اشاره میکند و میفرماید: 19 . قُلْ أَيُّ شَیْءٍ أَکْبَرُ
شَهدَةً قُلِ اللَّهُ شَ هِیدٌ بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَأُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْءَانُ لأُنذِرَکُم بِهِ وَمَن بَلَغَ أَئِنَّکُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ ءَالِهَۀً أُخْرَي قُل لَّآ أَشْهَدُ قُلْ
خدا، میان من و شما گواه است. و این » : بگو «. گواهی چه چیزي با عظمتتر است » : إِنَّمَا هُوَ إِلهٌ وحِدٌ وَإِنَّنِی بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ بگو
قرآن بر من وحی شده تا بوسیله آن، شما و هر کس را که (این قرآن به او) میرسد هشدار دهم. آیا قطعاً شما گواهی میدهید که
او تنها معبود یگانه است؛ و مسلماً من نسبت به آنچه شریک (خدا) » : بگو «. گواهی نمیدهم » : بگو «!؟ معبودان دیگري با خداست
شأن نزول: حکایت شده که گروهی از مشرکان مکه نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمدند و گفتند: تو چه «! قرار میدهید، بیتعهدم
پیامبري هستی که احدي را با تو موافق نمیبینیم و حتی یهودیان و مسیحیان نیز بر اساس محتواي تورات و انجیل، به حقانیت تو
صفحه 15 از 90
این آیه و آیهي بعد ناظر به این جریاناند و پاسخ «1» . گواهی نمیدهند؟ پس حداقل کسی را به ما بنما که گواه رسالت تو باشد
آنان را میدهند. نکتهها و اشارهها: 1. برخی از این آیه استفاده کردهاند که قرآن بزرگترین و بالاترین گواه صدق رسالت پیامبر
است؛ و برخی دانشمندان، خاتمیت نبوت را نیز از این آیه استفاده کردهاند؛ زیرا تعبیرات آیه شامل تمام کسانی میشود که تا پایان
رسالت ،« کسانی که این سخن به آنها میرسد » 2. تعبیر «1» .ص: 51 این جهان به دنیا قدم میگذارند
جهانی قرآن و دعوت همگانی آن را اعلام میکند؛ یعنی قرآن مخصوص نژاد یا زمان یا منطقهي خاصی نیست. 3. در آیهي فوق
اشاره نشده است؛ زیرا این آیه در برابر کسانی که در مخالفت با اسلام « بشارت » است و به « هشدار قرآن به مردم » فقط سخن از
اصرار دارند، موضعگیري میکند. 4. از احادیث اهل بیت علیهم السلام استفاده میشود که مقصود از ابلاغ قرآن، تنها رساندن عین
5. از آیهي فوق این قاعده استفاده «2» . متن آن به اقوام دیگر نیست، بلکه ترجمهي آن به زبانهاي دیگر نیز مقصود آیه است
میشود که هر گاه قانونی به کسی ابلاغ شود، او در برابر آن مسئولیت دارد، اما وقتی حکمی به او نرسد، در برابر آن مسئولیتی
ندارد (مگر آنکه در فرا گرفتن آن حکم کوتاهی کرده باشد). 6. پرسش و پاسخی که در پایان آیه در مورد گواهی به وحدانیت
خدا مطرح شد، براي این نکتهي روانی است که مشرکان گمان نکنند تزلزلی در روحیهي پیامبر صلی الله علیه و آله حاصل شده
است؛ و قاطعیت این گفتار، امید آنان را به کلی به یأس تبدیل میکند. آموزهها و پیامها: 1. خدا و قرآن گواه پیامبر صلی الله علیه و
آله هستند. 2. رسالت قرآن، جهانی و براي همهي زمانها و مکانها و افراد است. 3. به وسیلهي قرآن به مردم هشدار دهید (تا
4. اي رهبران الهی و مبلغان دینی! توحید و برائت از شرك را علناً اعلام کنید. کجروي نکنند).ص: 52
*** قرآن کریم در آیهي بیستم سورهي انعام با اشاره به شناخت اهل کتاب از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله میفرماید: 20 . الَّذِینَ
ءَاتَیْنهُمُ الْکِتبَ یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَآءَهُمُ الَّذِینَ خَسِرُواْ أَنفُسَ هُمْ فَهُمْ لَایُؤْمِنُونَ کسانی که کتاب [الهی به آنان دادهایم، همان گونه
که پسران خود را میشناسند، او [: محمد] را میشناسند؛ کسانی که به خودشان زیان رساندهاند، پس آنان ایمان نمیآورند. نکتهها
به این مطلب اشاره شده که یهودیان و مسیحیان بر اساس نویدهاي تورات و «1» و اشارهها: 1. در آیهي فوق و آیات دیگر قرآن
.2 «2» . انجیل، از ظهور پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و خصوصیات ایشان اطلاع داشتند، ولی این اطلاعات را پنهان میداشتند
انسان فرزندان خود را دقیقتر از دوستان و خویشاوندان و دیگر اعضاي خانوادهاش میشناسد؛ حتی روز تولد آنان را با تمام
. خصوصیات زمانی و مکانی میداند؛ از این رو در آیه فرمود: مثل شناخت فرزندانشان، پیامبر صلی الله علیه و آله را میشناسند. 3
خسارتهایی که به انسان میرسد اقسامی دارد؛ گاهی به مال، گاهی به خویشان و گاهی به جان انسان خسارت وارد میشود.
بالاترین زیان آنص: 53 است که انسان سرمایهي وجودي خود را از دست بدهد و در مقابل، کمال و
سودي به دست نیاورد. کافران دچار این زیان روحی و جانی شدهاند؛ زیرا سرمایهي عمر خود را آگاهانه از دست داده، ولی ایمان
نیاورده و کمالی کسب نکردهاند. آموزهها و پیامها: 1. یهودیان و مسیحیان به حقّانیّت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله پی بردهاند
ولی حقپوشی میکنند. 2. اگر میخواهید گرفتار خسارت روحی و جانی نشوید، ایمان آورید. 3. چیزي را که شناختید انکار
نکنید. *** قرآن کریم در آیهي بیست و یکم سورهي انعام ستمکارترین مردم را معرفی میکند و میفرماید: 21 . وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ
افْتَرَي عَلَی اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّب بِئَایتِهِ إِنَّهُ لَایُفْلِحُ الظلِمُونَ و چه کسی ستمکارتر است از کسی که بر خدا دروغ بسته، یا نشانههاي او را
کسانی که بر خدا دروغ » دروغ انگاشته است؟! براستی که ستمکاران، رستگار نخواهند شد! نکتهها و اشارهها: 1. این آیه، با جملهي
به منکران رسالت و نبوت ،« کسانی که آیات او را تکذیب کردهاند » و با جملهي «1» به منکران توحید، یعنی مشرکان ،« بستهاند
اشاره میکند. 2. شرك از سه جهت ظلم است:ص: 54 نخست، ستم بر ذات پاك خداست؛ زیرا جماد
بیارزش یا انسان ناتوان را همتاي او قرار داده است. دوم، ستم بر خویشتن است؛ زیرا ارزش و شخصیت وجود خود را تا سر حدّ
پرستش سنگ و چوب پایین آورده است. و سوم، ستم بر اجتماع انسانی است؛ زیرا بر اثر شرك گرفتار تفرقه و پراکندگی شده
صفحه 16 از 90
که عبارتاند از: مشرکان، منکران آیات خدا و نبوت، «1» است. 3. قرآن کریم در پانزده مورد ظالمترین مردم را معرفی کرده است
منع کنندگان از یاد خدا در مسجدها کتمان کنندگان شهادت، روي گردانندگان از آیات پروردگار، و قوم نوح. اما در بیشترین
موارد، قرآن کسانی را ظالمترین مردم معرفی کرده که بر خدا دروغ میبندند. اختلاف موارد و مصادیق ظالمترین افراد، شاید به
خاطر آن است که ریشهي همهي آنها به شرك برمیگردد، که انسان را به کتمان حق و منع از مساجد و رويگردانی از آیات الهی
میکشاند. آموزهها و پیامها: 1. دروغپردازي در مورد خدا و نشانههاي او ممنوع است. 2. اگر رستگاري میطلبید، از ستمکاري
نسبت به فرهنگ دینی دست بردارید. ***ص: 55 قرآن کریم در آیهي بیست و دوم سورهي انعام، با
اشاره به بازپرسی از مشرکان در قیامت، میفرماید: 22 . وَیَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشْرَکُواْ أَیْنَ شُرَکَآؤُکُمُ الَّذِینَ کُنتُمْ
کجایند شریکهاي » : تَزْعُمُونَ و [یاد کن روزي را که همه آنان را گرد میآوریم؛ سپس به کسانی که شرك ورزیدند، میگوییم
نکتهها و اشارهها: 1. در قیامت از عقیدهي انسان «؟ شما، (همان) کسانی که همواره (شما آنان را شریکان خدا) میپنداشتید
بازپرسی میکنند و او را در یک دادگاه علنی محاکمه میکنند؛ پس هر کس آمادهي پاسخگویی در مورد عقاید خود باشد. 2. از
آنجا که مشرکان بتها را یاور خود در مشکلات میدانستند و بیشترین مشکلات مشرکان در قیامت است، جا دارد که بتها
کمک خود را در آنجا ظاهر کنند، ولی قرآن اشاره میکند که در رستاخیز هیچ کمکی از بتها مشاهده نمیشود؛ پس شرك و
شریک قایل شدن براي خدا، خیالی بیش نیست. 3. در برخی احادیث از امام صادق علیه السلام حکایت شده که مقصود از آیهي
روشن است که اینگونه روایات به بطن و تأویل آیه اشاره دارد؛ یعنی «1» . فوق شریک قایل شدن در ولایت علی علیه السلام است
با توسعه در معناي آیه، مصادیق جدیدي براي شرك بیان میکند؛ و یا اشاره دارد که عدم پذیرش ولایت علی علیه السلام، نافرمانی
. خدا و رسول صلی الله علیه و آله است و این مرتبهاي از شرك است.ص: 56 آموزهها و پیامها: 1
رستاخیز، روز گردآمدن افراد و آشکار شدن ناتوانی معبودان مشرکان است. 2. شرك، پنداري بیش نیست. 3. براي بازپرسی
رستاخیز آماده شوید. *** قرآن کریم در آیهي بیست و سوم سورهي انعام به پاسخ و پوزش مشرکان در قیامت اشاره میکند و
سوگند به » : میفرماید: 23 . ثُمَّ لَمْ تَکُن فِتْنَتُهُمْ إِلَّآ أَن قَالُواْ وَاللَّهِ رَبِّنَا مَا کُنَّا مُشْرِکِینَ سپس عذرشان جز این نیست که میگویند
به دست «1» نکتهها و اشارهها: 1. از مجموع سخنان و دیدگاههاي مفسران «! خدایی که پروردگار ماست، (ما) مُشرك نبودیم
میآید که مقصودص: 57 از فتنه در آیهي فوق، همان سخنان (انکارآمیز یا پوزشخواهانهي) مشرکان
است که براي نجات خود میگویند، ولی سودي ندارد. 2. چگونه مشرکان در قیامت اجازهي سخن گفتن و انکار شرك مییابند؟
مفسران قرآن در این مورد دو پاسخ دادهاند: نخست آنکه در قیامت مراحلی وجود دارد؛ در مراحل نخست مردم اجازهي سخن
گفتن دارند و مشرکان میپندارند با دروغگویی یا انکار و معذرتخواهی نجات مییابند، اما بعدها پردهها کنار میرود و چارهاي
دوم آنکه آیهي فوق در «1» . جز اعتراف ندارند. این پاسخ در برخی از احادیث از امام علی علیه السلام نیز حکایت شده است
مورد کسانی است که واقعاً خود را مشرك نمیدانند؛ مانند مسیحیان که قایل به تثلیث هستند و در عین حال خود را موحد
میدانند؛ و یا کسانی که دم از توحید میزنند، اما دستورات خدا و پیامبر را کنار گذاشته، ولایت اولیاي الهی را انکار میکنند. به
تفسیر قرآن مهر جلد ششم، ص: 58 البته هر دو «2» . این احتمال دوم در برخی احادیث اهل بیت علیهم السلام نیز اشاره شده است
جواب قابل قبول است و ممکن است آیه به هر دو گروه اشاره داشته باشد، ولی پاسخ دوم با آیهي بعد سازگارتر است. آموزهها و
پیامها: 1. در دادگاه رستاخیز، سوگند و فتنهگري (و اعتذار) کارساز نیست. 2. مشرکان قبل از آنکه رستاخیز فرا رسد، فکر چاره
باشند (و دست از شرك بردارند). *** قرآن کریم در آیهي بیست و چهارم سورهي انعام با اشاره به دروغگویی مشرکان
میفرماید: 24 . انظُرْ کَیْفَ کَ ذَبُواْ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا کَانُواْ یَفْتَرُونَ ببین چگونه به خودشان (نیز) دروغ میگویند، و آنچه را
در این آیه، نگاه با دیدهي « نگاه کن » همواره (بر خدا شریک) میبستند، از (نظر) ایشان گم شد. نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از
صفحه 17 از 90
خرد و عبرتآموزي است، نه نگاه با چشم و دیدهي حسّی؛ زیرا صحنههاي قیامت در دنیا قابل مشاهده نیست. 2. مقصود از اینکه
یا آن است که مشرکان در دنیا خود را فریب میدهند، و یا سخنان انکارآمیز ،«. آنان بر خودشان دروغ میبندند » : میفرماید
مشرکان در قیامت است که سوگند یاد میکنند ما مشرك نبودهایم، در حالی که مسلماً آنان مشرك بودهاند. البته معناي دوم با
سیاق آیات تناسب بیشتري دارد. 3. تکیهگاههاي غیر الهی و شریکهایی که کافران براي خدا میگیرند، خیالی بیش نیست و در
رستاخیز هنگامی که حقایق آشکار میشود، همهي آن معبودان دروغین گم میشوند.ص: 59 آموزهها
و پیامها: 1. مشرکان در رستاخیز دچار دروغپراکنی و خودفریبی میشوند. 2. معبودان دروغین، پنداري و گم شدنیاند. 3. به
حالات منافقان و ناکامی آنان بنگرید و عبرت بگیرید. *** قرآن کریم در آیهي بیست و پنجم سورهي انعام به لجاجت و دشمنی
برخی مشرکان با پیامبر صلی الله علیه و آله و قرآن اشاره میکند و میفرماید: 25 . وَ مِنْهُم مَّن یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ وَجَعَلْنَا عَلَی قُلُوبِهِمْ أَکِنَّۀً
أَن یَفْقَهُوهُ وَفِی ءَاذَانِهِمْ وَقْراً وَإِن یَرَوْاْ کُلَّ ءَایَۀٍ لَایُؤْمِنُواْ بِهَا حَتَّی إِذَا جَآءُوكَ یُجدِلُونَکَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُواْ إِنْ هذَآ إِلَّآ أَسطِیرُ الْأَوَّلِینَ
و برخی از آنان کسانی هستند که به (سخنانِ) تو، گوش فرا میدهند؛ در حالی که بر دلهاي آنان پردههایی افکندهایم. تا آن را
بطور عمیق نفهمند؛ و در گوشهاي آنان، سنگینی [قرار دادهایم.] و اگر هر نشانه [معجزه وار] را ببینند، به آن ایمان نمیآورند؛
«! این [قرآن جز افسانههاي پیشینیان نیست » : حتی هنگامی که نزد تو میآیند با تو جدال میکنند؛ کسانی که کفر ورزیدند میگویند
نضر بن » شأن نزول: حکایت کردهاند که ابوسفیان با گروهی از مشرکان در کنار کعبه به تلاوت قرآن پیامبر گوش میدادند. به
داستانسراي مشهور) گفتند: چه میخواند؟ گفت: به خداي کعبه نمیفهمم چه میخواند، ولی چیزي جز افسانههاي ) « حارث
تفسیر قرآن مهر جلد ششم، ص: 60 نکتهها و اشارهها: 1. در قرآن کریم «1» . پیشینیان نیست، که مشابه آنها را براي شما گفتهام
و بسیاري از آنها شواهد تاریخی و حتی باستانشناسی دارند؛ ولی مشرکان به قرآن «1» قصهها و داستانهایی آمده که همه واقعیاند
2. از آنجا که خدا علتالعلل است و همهي چیزها در «2» . و پیامبر صلی الله علیه و آله تهمت میزدند که او اسطوره میگوید
و گوش به خدا نسبت داده شده است، و گر نه این امور نتایج اعمال خود «4» بر دل «3» نهایت به او ختم میشود، پرده افکندن
انسان است؛ در اثر کج روي و لجاجت، روح انسان همچون آیینهي موجداري میشود که همه چیز را کج نشان میدهد. 3. مقصود
بر قلب و گوش انسان، آن است که تعصبهاي کورکورانهي جاهلی و پیروي از هوسها، هم چون پوششی بر عقل و خرد « پرده » از
آدمی چیره میشود، به گونهاي که نه حقیقتی را میشنود و نه درك صحیحی از مسائل و قرآن دارد. در حقیقت این یکی از آثار و
مجازاتهاي اصرار بر گناه است که دامان گناهکاران لجوج را میگیرد. عجب نبود گر از قرآن نصیبت نیست جز حرفی که از
خورشید جز گرمی نبیند چشم نابینا 4. چون مشرکان با موضعگیري قبلی و با دید منفی و با قصد مجادله و خردهگیري با پیامبر
صلی الله علیه و آله ملاقات میکردند، از هدایت او بیبهره میشدند،ص: 61 در حالی که اگر به قصد
حقیقتجویی و بهره گرفتن از نور آن حضرت شرفیاب حضور ایشان میشدند، حتماً هدایت مییافتند. 5. برخی از مشرکان
حقایق را نمیفهمند، اما همهي مشرکان اینگونه نیستند و نباید از هدایت آنها مأیوس باشیم. آموزهها و پیامها: 1. مخالفان اسلام
. حقایق را به درستی درك نمیکنند؛ از این رو ایمان نمیآورند. 2. منتظر بحث و جدل کافران و مقابلهي آنان با قرآن باشید. 3
انتظار نداشته باشید هر کس مطالب حق را شنید ایمان آورد. *** قرآن کریم در آیهي بیست و ششم سورهي انعام به قرآنگریزي
و قرآنستیزي مشرکان و فرجام هلاکت بار آن اشاره میکند و میفرماید: 26 . وَهُمْ یَنْهَوْنَ عَنْهُ وَیَنْئَوْنَ عَنْهُ وَإِن یُهْلِکُونَ إِلَّآ أَنفُسَ هُمْ
وَمَا یَشْعُرُونَ و آنان (مردم را) از آن منع میکنند؛ و (خود نیز) از آن دوري میکنند، و جز خودشان را هلاك نمیکنند؛ و [لی با
درك حسّی متوجه نمیشوند. نکتهها و اشارهها: 1. مشرکان، نه تنها قرآن را اسطوره میخوانند، بلکه از آن دوري میجویند و مردم
را از فهم و عمل بدان منع میکنند ولی متوجه نیستند که جز به خودشان زیان نمیرسانند. یکی بر سر شاخ بن میبرید خداوند
بستان نگه کرد و دید بگفتا گر این مرد بد میکند نه با من که با نفس خود میکند (سعدي) 2. مشرکان متوجه نمیشوند که
صفحه 18 از 90
قرآنستیزي و قرآنگریزي آنان موجب هلاکت خودشان را فراهم میسازد؛ آنان با این کار خود را از برنامهاي تفسیر قرآن مهر
. آموزهها و پیامها: 1 «1» . جلد ششم، ص: 62 سعادتبخش محروم میسازند و فرجامی عذابآلود براي خود فراهم میکنند
. مشرکان همواره در راه کارشکنی و بازداشتن مردم از قرآن تلاش میکنند. 2. دوري از قرآن موجب هلاکت انسان است. 3
قرآنگریز و قرآنستیز نباشید که هلاك میشوید. ***ص: 63 قرآن کریم در آیهي بیست و هفتم
سورهي انعام به آرزوي مشرکان براي برگشت به دنیا اشاره میکند و میفرماید: 27 . وَلَوْ تَرَي إِذْ وُقِفُواْ عَلَی النَّارِ فَقَالُواْ یلَیْتَنَا نُرَدُّ وَلَا
نُکَ ذِّبَ بِئَایتِ رَبِّنَا وَنَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ و اگر (بر فرض، حال مشرکان را) میدیدي، هنگامی که در برابر آتش (دوزخ) بازداشت
اي کاش (بار دیگر، به دنیا) باز گردانده میشدیم، و نشانههاي پروردگارمان را دروغ نمیانگاشتیم و از » : شدهاند و میگویند
نکتهها و اشارهها: 1. این آیه به مشرکان کافر هشدار میدهد که حالات خود را در رستاخیز به یاد آورید که در «! مؤمنان میشدیم
برابر آتش دوزخ قرار میگیرید، در حالی که پشیمان شده، تقاضاي بازگشت به دنیا و جبران گناهانتان را میکنید ولی سودي
ندارد؛ پس تا فرصت باقی است، ایمان آورید و دست از تکذیبگري بردارید. آموزهها و پیامها: 1. دروغ انگاشتن نشانههاي الهی،
موجب پشیمانی در رستاخیز است. 2. مخالفان دین، تا فرصت دنیا باقی است ایمان آورند، و گرنه گرفتار آتش میشوند. ***
قرآن کریم در آیهي بیست و هشتم سورهي انعام به بیداري زودگذر و دروغگویی مشرکان اشاره میکند و میفرماید: 28 . بَلْ بَدَا
لَهُم مَّا کَ انُواْ یُخْفُونَ مِن قَبْلُ وَلَوْ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نُهُواْ عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَکذِبُونَص: 64 (ولی در واقع چنین
نیست) بلکه آنچه را پیش از [این همواره پنهان میکردند، براي آنان آشکار شده؛ و اگر (بر فرض به دنیا) باز گردانده شوند، حتماً
به آنچه که از آن منع شده بودند بر میگردند؛ و قطعاً که آنان دروغگویانند. نکتهها و اشارهها: 1. مشرکان دچار فریب وجدان و
خودفریبی و مخفی کردن حقایق از خویش شدهاند. آنان برخی حقایق را نه تنها از مردم، بلکه از خود نیز مخفی میدارند تا آرامش
آرزوي بازگشت به » کاذبی پیدا کنند، اما در عرصهي قیامت این حقایق آشکار میشود. 2. مقصود از دروغگو بودن مشرکان در
خبر میدهند. این مفهوم آرزوي آنان « تصمیم خود به ایمان آوردن و تکذیب نکردن » آن است که آنان با این آرزویشان، از ،« دنیا
چون کارهاي گناهآلود مشرکان شیوه و خلق و خوي آنان شده است به طوري که نمیتوانند از آن دست «1» ؛ است که دروغ است
بردارند، حتی اگر به دنیا برگردند. 3. مشرکان هنگامی که نتایج اعمال خودشان را میبینند، موقتاً ناراحت و پشیمان میشوند و
آرزو میکنند که بتوانند به دنیا بازگردند و جبران کنند، اما اگر به دنیا بازگردند، همین که مشاهدات عینیشان کنار رفت، وضع
سابق تکرار میشود و به همان کارها بازمیگردند. آموزهها و پیامها: 1. در قیامت رازها کشف میشود و حتی خودفریبیها روشن
پس هر چه تلاش دارید درص: 65 همین دنیا ) «2» میشود. 2. برگشتن از رستاخیز به دنیا محال است
بکنید). *** قرآن کریم در آیهي بیست و نهم سورهي انعام به انکار معاد توسط مشرکان اشاره میکند و میفرماید: 29 . وَقَالُواْ إِنْ
نکتهها و «! این، جز زندگی پست (دنیایی) ما نیست؛ و ما برانگیخته نخواهیم شد » : هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِینَ و گفتند
اشارهها: 1. مفسران در مورد این آیه دو احتمال دادهاند: نخست آنکه آیهي فوق ادامهي آیهي قبل باشد که مشرکان اگر به دنیا باز
گردند اعمال گذشته را تکرار میکنند و میگویند: زندگی فقط همین حیات دنیاست. و دوم آنکه آیهي فوق یک مطلب جدید
در هر صورت، آیهي فوق بیان حال مشرکان «1» . باشد و حال مشرکان را بیان میکند که هم اکنون در دنیا معاد را انکار میکنند
است و سخنان آنان را در مورد انکار معاد در دنیا بیان میکند. 2. مشرکان، منکر رستاخیزند و زندگی را منحصر به دنیا میدانند،
اما قرآن کریم انسان را محدود به زندان تن و زندگی پست دنیا نمیداند و براي او چند نوع حیات قایل است؛ مثل: حیات دنیا، «2»
.«1» حیات برزخی و حیات ابدي درص: 66 رستاخیز که هر کدام دلیل و منطق خاص خود را دارد
آموزهها و پیامها: 1. شرك انسان را به انکار معاد میکشاند. 2. همچون مشرکان، زندگی را محدود به دنیا ندانید. *** قرآن کریم
در آیهي سیام سورهي انعام به سرنوشت مشرکان در رستاخیز و اقرار آنان به حقانیّت معاد اشاره میکند و میفرماید: 30 . وَلَوْ تَرَي
صفحه 19 از 90
إِذْ وُقِفُواْ عَلی رَبِّهِمْ قَالَ أَلَیْسَ هذَا بِالْحَقِّ قَالُواْ بَلَی وَرَبِّنَا قَالَ فَذُوقُواْ الْعَذَابَ بِمَا کُنتُمْ تَکْفُرُونَ و اگر (بر فرض حال مشرکان را) به
آري، سوگند به » : میگویند «؟ آیا این حق نیست » : هنگامی که در پیشگاه پروردگارشان بازداشت شدهاند ببینی، [خدا] گوید
نکتهها و اشارهها: 1. در «! پس بخاطر اینکه همواره کفر میورزیدید، عذاب را بچشید » : خدا] گوید ] «(! پروردگارمان (که حق است
رستاخیز همه چیز به صورت عینی مشاهده میشود و حقیقت دوزخ و بهشت ملموس میگردد؛ از این رو مشرکان نیز به حقّانیّت
ایستادن » معاد اقرار میکنند، ولی آن روز دیر است و ایمان و اقرار سودي ندارد و روز حساب و مجازات کافران است. 2. مقصود از
و یا کنایه از اطلاع و «2» ایستادن در برابر صحنههاي مجازات اوست و یا کنایه از حضور در دادگاه الهی ،« در برابر پروردگار
نه آن که خدا مکانی دارد و در مقابل آن میایستند. آموزهها و «1» ، آگاهیص: 67 از پروردگار است
پیامها: 1. در رستاخیز قاضی و بازپرس، خود خداست. 2. مشرکان در قیامت به حقّانیّت معاد اقرار میکنند، اما دیگر سودي به حال
آنان ندارد (پس تا دیر نشده در همین جهان به فکر چاره باشند). 3. کفر زمینهساز عذاب است. 4. اگر میخواهید از عذاب الهی
نجات یابید، دست از کفر و انکار معاد بردارید. *** قرآن کریم در آیهي سی و یکم سورهي انعام به زیانکاري و سخنان
حسرتآلود منکران معاد اشاره میکند و میفرماید: 31 . قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بِلِقَآءِ اللَّهِ حَتَی إِذَا جَآءَتْهُمُ السَّاعَۀُ بَغْتَۀً قَالُواْ یحَسْرَتَنَا
عَلَی مَا فَرَّطْنَا فِیهَا وَهُمْ یَحْمِلُونَ أَوْزَارَهُمْ عَلَی ظُهُورِهِمْ أَلَا سَآءَ مَا یَزِرُونَ مسلماً کسانی زیان کردند که ملاقات خدا را دروغ انگاشتند
و آنان «! اي افسوس بر ما، در باره آنچه در آن کوتاهی کردیم » : تا هنگامی که ناگهان ساعتِ [قیامت به آنان در رسد، گویند
. بارهاي سنگین (گناهان) شان را بر دوششان میکشند؛ آگاه باشید! چه بد است آنچه را که بر دوش میکشند! نکتهها و اشارهها: 1
یا ملاقات معنوي است، یا ایمان شهودي (باطنی) و یا کنایه از ملاقات صحنههاي رستاخیز و پاداش و « ملاقات خدا » مقصود از
تفسیر قرآن مهر جلد ششم، ص: 68 یا آن است ،« ساعۀ » روز قیامت است. سبب نامگذاري قیامت به « ساعَۀ » جزاست. 2. مقصود از
که حسابرسی مردم در آنجا به سرعت انجام میگیرد، و یا آن است که وقوع قیامت، ناگهانی و برقآساست و در ساعتی، همهي
«2» ، به معناي تأسف براي از دست دادن چیزي است « حسرت » 3. واژهي «1» . مردم از جهان برزخ به عالم رستاخیز منتقل میشوند
ولی عربها هنگام تأثر شدید، حسرت خود را مخاطب قرار میدهند، آنچنان که گویی حسرت در مقابل آنان مجسّم شده است.
قرآن این تعبیر مشرکان را حکایت کرده تا شدت تأسف آنان را بنماید. 4. گناهان انسان در رستاخیز همچون باري بر دوش او
را « بر دوش کشیدن گناهان » چرا که دستآورد خود اوست و از وي جدا نمیشود. برخی از مفسران، تعبیر «3» ؛ سنگینی میکند
5. منکران معاد گرفتار خسران و زیان میشوند؛ زیرا ایمان به معاد انسان را آمادهي «4» . دلیل تجسّم اعمال در قیامت دانستهاند
زندگی سعادتمند میکند و او را به کسب کمالات علمی و عملی سوق میدهد و تأثیرات سازندهاي براي انسان دارد، اما کسانی
که به معاد ایمان ندارند از این کمالات محروم میشوند. آري؛ کسانی که قیامت را نمیپذیرند، هستی خود را با دنیاي فانی معامله
. کردهاند و این بزرگترین خسارت است. آموزهها و پیامها: 1. انکار معاد، یکی از عوامل زیانکاري انسانها در رستاخیز است. 2
قیامت ناگهان فرا میرسد (و کسی از زمان وقوع آن باخبر نیست؛ پس باید آمادگی لازم را براي آن روز کسب کنیم). 3. رستاخیز
روز حسرت است؛ پس قبل از آنکه گرفتار حسرت شوید، بهص: 69 فکر چاره باشید. 4. در دنیا
کوتاهی نکنید تا در رستاخیز گرفتار زیانکاري و حسرت نشوید. *** قرآن کریم در آیهي سی و دوم سورهي انعام با فراخواندن به
خردورزي، دنیا را بازیچه معرفی میکند و میفرماید: 32 . وَمَا الْحَیَوةُ الدُّنْیَآ إِلَّا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَلَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ
و زندگی پست (دنیا) جز بازي و سرگرمی نیست! و حتماً سراي آخرت، براي کسانی که خود نگهداري میکنند بهتر است! پس آیا
از آن نظر است که بازيها و سرگرمیها «1» ، خردورزي نمیکنید؟! نکتهها و اشارهها: 1. تشبیه زندگی دنیا به بازي و سرگرمی
معمولًا کارهاي بیهدف و بیاساس و دور از متن حقیقی زندگیاند و پیروزيها و شکستهاي بازي، واقعی نیست و پس از بازي
همه چیز به حالت اول بازمیگردد. آري؛ دنیا همچون نمایشنامهاي است که بازیگران آن، مردم هستند و آنان که به دنیا دل
صفحه 20 از 90
بستهاند، در واقع کودکان هوسبازي هستند که عمري را به بازي گذارنده، از همه چیز بیخبر ماندهاند. دنیا و بازي هر دو
کوتاهمدت و زود گذرند، همانگونه که هر دو تفریح و خستگی دارند و با تلخی و شیرینی آمیختهاند. تفسیر قرآن مهر جلد ششم،
2. سراي آخرت، براي افراد پارسا و خودنگهدار بهتر است؛ زیرا حیاتی جاویدان و فناناپذیر و در جهانی وسیعتر و در ص: 70
سطحی بالاتر است که نعمتهایش خالص و بدون رنج و زحمت است. سراي آخرت آباد کن به حُسن عمل که اعتماد بقا را نشاید
این بنیان بس اعتماد مکن بر دوام دولت و عمر که دولتی دگرت در پی است جاویدان (سعدي) 3. با توجه به فریبندگی دنیا،
. حقیقت برتر آخرت را فقط متفکّران درمییابند و افراد غافل و بیهدف بازي میکنند و دنیامداري را شغل خویش قرار میدهند. 4
مقصود آیهي فوق مبارزه با وابستگی و دلبستگی به مظاهر جهان مادي است که موجب فراموش کردن مقصد نهایی میشود، و گر
آري، دنیایی که مقدمه و مزرعهي «1» نه آنان که دنیا را وسیلهاي براي سعادت اخروي قرار میدهند، در حقیقت به دنبال آخرتاند
چیست دنیا؟ از خدا غافل شدن نه قماش و «2» . آخرت باشد، میدان رشد افراد با تقواست و آخرت براي اینگونه افراد نیکوست
نقده و میزان و زن (مولوي) 5. به دنیا دل نبندیم و در اندیشهي آخرت باشیم: امام عارفان در این مورد مینویسد: تفسیر قرآن مهر
جلد ششم، ص: 71 دامن همّت به کمر زن و هر قدر توانی بستگی دل را از این دنیا کم کن و ریشهي محبت را سست کن و این
من عجالتاً براي جناب عالی فرض میکنم در حال خیال- که مایه ندارد- صد و پنجاه سال عمر «1» . زندگی چندروزه را ناچیز شمار
و فراهم بودن تمام بساط شهوت و غضب و شیطنت و فرض میکنم که هیچ ناملایمی هم براي شما پیشآمد نکند و هیچ چیز بر
خلاف مقصد شما نشود، آیا بعد از این مدت کم، کم مثل باد میگذرد، عاقبت شما چیست؟ آیا از این لذّات چه ذخیرهاي کردید
آموزهها و پیامها: 1. دنیاي منهاي آخرت بازیچهاي بیش نیست (که انسان را سرگرم میکند و از «2» ؟ براي زندگی همیشگی خود
هدف نهایی بازمیدارد). 2. تقوا و خودنگهداري زمینهي استفاده از نعمتهاي اخروي است. 3. تفکر کنید تا به حقیقت و فواید دنیا
و آخرت پی ببرید. 4. اگر میخواهید بازي نخورید، دل به دنیاي فانی و پست نبندید. *** قرآن کریم در آیهي سی و سوم سورهي
انعام به پیامبر اسلام دلداري میدهد و میفرماید: 33 . قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَیَحْزُنُکَ الَّذِي یَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لَایُکَذِّبُونَکَ وَلکِنَّ الظلِمِینَ بِئَایتِ اللَّهِ
یَجْحَدُونَص: 72 بیقین میدانیم که آنچه میگویند، تو را سخت اندوهگین میکند؛ و [لی در واقع
آنان تو را » آنان تو را تکذیب نمیکنند؛ و لیکن ستمگران نشانههاي خدا را انکار مینمایند. نکتهها و اشارهها: 1. در مورد تعبیر
مفسران قرآن چند احتمال دادهاند: الف) مقصود از تعبیر فوق آن است که هدف اصلی مشرکان در حقیقت ،« تکذیب نمیکنند
انکار آیات و نشانههاي خداست، نه تکذیب تو؛ پس ناراحت مباش. ب) مقصود از تعبیر فوق آن است که مخالفان پیامبر در
حقیقت به صدق و راستی او معتقدند و نبوّت پیامبر را تکذیب نمیکنند، هر چند به خاطر حفظ منافعشان در مقابل حق تسلیم
نمیشوند. البته ممکن است هر دو معنا مورد نظر باشد و جمع آنها منافاتی ندارد. 2. شواهد تاریخی زیادي در تاریخ اسلام وجود
دارد که مخالفان سرسخت اسلام، همچون ابوجهل و ابوسفیان، در باطن در مورد صدق و راستی پیامبر شک نداشتند و حتی گاهی
شبانه و مخفیانه به آیات دلانگیز قرآن گوش میدادند و آن را تحسین میکردند و حتی در مجالس خصوصی به حقانیّت پیامبر
3. اندوه انسان در برابر مشکلات، امري طبیعی است «1» . اعتراف داشتند، اما منافع مادي و حفظ مقام، مانع ایمان آوردن آنها میشد
و حتی براي پیامبر صلی الله علیه و آله نیز پیش آمده است، ولی مهم آن است که این اندوه، روح یأس و ناامیدي را بر انسان مسلط
نکند. 4. از این آیه میآموزیم که لازم است رهبران و افرادي را که در مقابلص: 73 دشمنان، مظلوم
واقع شده و دل شکسته شدهاند، دلداري داد و تشویق کرد؛ این نوعی حمایت از مظلوم است. 5. کسانی که آیات الهی را تکذیب
میکنند ستمگرند؛ چرا که به خود ظلم کرده، خودشان را از هدایت محروم کردهاند؛ به رسول خدا نیز ستم کرده و او را ناراحت
آموزهها و پیامها: 1. هدف اصلی دشمنان اسلام، مخالفت با «1» . نمودهاند؛ و به جامعه و نسل آینده و مکتب و دین نیز ستم کردهاند
آیات الهی است (نه با شخص رهبر). 2. انکار آیات و نشانههاي الهی، ستم (به خویش و جامعه) است. 3. رهبران الهی در هنگام
صفحه 21 از 90
هجوم ناراحتیها و تکذیبها، به احاطهي علمی خدا توجه کنند (تا آرام شوند). *** قرآن کریم در آیهي سی و چهارم سورهي
انعام با یادآوري مشکلات پیامبران، به سنت الهی در مورد پیروزي آنان اشاره میکند و میفرماید: 34 . وَلَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِکَ
فَصَبَرُواْ عَلَی مَا کُذِّبُواْ وَأُوذُواْ حَتَّی أَتَاهُمْ نَصْ رُنَا وَلَا مُبَدِّلَ لِکَلِمتِ اللَّهِ وَلَقَدْ جَآءَكَ مِن نَّبَإِيْ الْمُرْسَلِینَ و بیقین فرستادگانی پیش از تو
(نیز) تکذیب شدند؛ و بر آنچه تکذیب شدند و آزار دیدند، شکیبایی کردند، تا هنگامی که یاري ما به آنان رسید. و هیچ تغییر
دهندهاي براي سخنان (سنت گونه) خدا نیست؛ و بیقین برخی خبر [هاي بزرگ فرستادگان [خدا] به تو رسیده است. تفسیر قرآن
مهر جلد ششم، ص: 74 نکتهها و اشارهها: 1. آیهي فوق به این اصل کلی اشاره میکند که همیشه رهبران صالح اجتماع که براي
هدایت مردم طرحهاي سازنده میآورند و با سنتهاي غلط جامعه مبارزه میکنند، با مخالفت سرسختانهي گروهی سودجو و
زورگو روبهرو میشوند که به خاطر حفظ منافع خود در مقابل مکتب جدید ایستادگی میکنند و به هر نوع حربهاي، مثل تکذیب،
تهمت، محاصرهي اقتصادي، شکنجه و قتل و غارت دست مییازند؛ پس این شیوهي جدیدي در برابر پیامبر اسلام صلی الله علیه و
با جاذبهاي که دارد، سرانجام ،« حقیقت » آله و رهبران الهی نیست. 2. در آیهي فوق به این قانون و سنت الهی نیز اشاره شده که
خارها را از سر راه برمیدارد و مردان الهی در نهایت پیروز میشوند، اما شرط اساسی این پیروزي صبر و استقامت است. آري، از
در اصل به معناي تأثیري است که با چشم و گوش « کلمات » نظر قرآن، آیندهي جریان حق، روشن و نویدبخش است. 3. واژهي
« کلمه » درك میشود، سپس توسعه مییابد و علاوه بر الفاظ، شامل معانی هم میشود و حتی به عقیده، مکتب، روش و سنت نیز
آموزهها و پیامها: 1. رهبران الهی و مبلغان دینی نباید انتظار داشته باشند که همه ایمان بیاورند و آزار ندهند، چرا «1» . گفته میشود
که راه حق هیچگاه هموار نبوده است. 2. مردان الهی در برابر تکذیبگري و دگرآزاري مخالفان دین استقامت کنند که پیروزي
نهایی از آن مردان خداست. 3. با مطالعهي تاریخ پیامبران پیشین عبرت بگیرید و درس شکیبایی بیاموزید. 4. حق پیروز است، اما
5. قوانین اجتماعی و سنتهاي الهی تغییرناپذیرند. *** شرط آن صبر و تحمل مشکلات است.ص: 75
قرآن کریم در آیهي سی و پنجم سورهي انعام با اشاره به لجاجت مشرکان، پیامبر صلی الله علیه و آله را به آرامش فرا میخواند و
میفرماید: 35 . وَإِن کَ انَ کَبُرَ عَلَیْکَ إِعْرَاضُ هُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن تَبْتَغِیَ نَفَقاً فِی الْأَرْضِ أَوْ سُلَّماً فِی السَّمَآءِ فَتَأْتِیَهُم بِئَایَۀٍ وَلَوْ شَآءَ اللَّهُ
لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدَي فَلَا تَکُ ونَنَّ مِنَ الْجهِلِینَ و اگر رويگردانیِ آنان بر تو سنگین است، پس اگر میتوانی رخنهاي در زمین، یا
نردبانی در آسمان جستجو کنی. و نشانهاي (معجزهوار) براي آنان بیاوري (پس چنین کن!) و اگر (بر فرض) خدا میخواست، حتماً
آنان را بر هدایت جمع آوري میکرد؛ پس هرگز از نادانان مباش! شأن نزول: حکایت شده که پیامبر صلی الله علیه و آله علاقه
داشت که حرث بن عامر بن نوفل مسلمان شود و در این مورد تلاش زیادي میکرد، ولی او بد عاقبت شد. آیهي فوق در این باره
نکتهها و اشارهها: 1. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به شدت ناراحت وضع مشرکان بود و علاقه داشت که با هر «. نازل شد
به طوري که اگر میتوانست از راههاي زیرزمینی یا آسمانی براي «2» ، وسیلهاي شده آنها را نجات دهد و به صف مؤمنان بکشاند
تفسیر قرآن مهر جلد ششم، ص: 76 ولی خدا در آیهي فوق به ایشان آرامش و دلداري میدهد و «3» . این منظور استفاده میکرد
یادآوري میکند که کوششهاي تو در برابر مشرکان لجوج به جایی نخواهد رسید؛ پس ناراحت نباش و کارهاي جاهلانه نکن.
2. اگر خدا بخواهد، میتواند همه را به هدایت مجبور سازد، اما ایمان اجباري بیهوده است و با فلسفهي آفرینش و تکامل «1»
اختیاري بشر سازگاري ندارد و اگر همهي مردم با اجبار ایمان بیاورند و آزادي ارادهي انسان نادیده انگاشته شود، ارزش افراد
روشن نمیشود و راستگو و دروغگو، و مؤمن و کافر با هم برابر خواهند بود. آري، خدا میتواند همهي مردم را به اجبار هدایت
کند، اما حکمت او اقتضا میکند که انسان آزاد باشد. آموزهها و پیامها: 1. هیچ نقصی در آموزههاي پیامبر اسلام صلی الله علیه و
آله و کوششهاي هدایتگرانهي ایشان نیست (بلکه نقص از ناحیهي مشرکان است که در برابر حق لجاجت میکنند). 2. اي رهبران
الهی و مبلغان دینی وقتی وظیفهي تبلیغی خود را در حد توان انجام دادهاید از رويگردانی مردم ناراحت نباشید. 3. خدا هدایت
صفحه 22 از 90
اجباري مردم را نمیخواهد؛ پس بیش از اندازهي متعارف تلاش نکنید. ***ص: 77 قرآن کریم در
آیهي سی و ششم سورهي انعام به مردگان زندهنما اشاره میکند و میفرماید: 36 . إِنَّمَا یَسْتَجِیبُ الَّذِینَ یَسْمَعُونَ وَالْمَوْتَی یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ
ثُمَّ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ تنها کسانی (دعوت تو را) میپذیرند که گوش شنوا دارند؛ و [لی مردگان را خدا (در قیامت) ایشان را بر خواهد
در این آیه، مردگان معنوي است، « مردگان » انگیخت؛ سپس فقط به سوي او، باز گردانیده میشوند. نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از
نه جسمانی؛ آري، انسانها دو نوع مرگ و حیات دارند: مادي و معنوي. حیات مادي، مشترك بین انسان و حیوانات، اما حیات
معنوي مخصوص انسان است. قرآن کریم بر حیات معنوي انسانها تأکید میکند؛ زیرا این زندگی معنوي و انسانی است که
از این رو به برخی افراد زنده که چشم و «1» . مسئولیتپذیري، بیداري، آگاهی و احساس دردهاي اجتماعی را به دنبال میآورد
گوش ظاهر دارند، نابینا و ناشنوا و مرده گفته میشود؛ چرا که مثل یک انسان زنده، در برابر حقایق از خود واکنش نشان نمیدهند.
هر آن کس که درین حلقه نیست زنده به عشق بر او نمرده به فتواي من نماز کنید (حافظ) 2. افرادي که بر گناه و عقاید انحرافی
اصرار میورزند، به مرحلهي مرگ معنوي و نابینایی و ناشنوایی معنوي میرسند؛ زیرا انسانهایی که چشم جان خود را بر حقایق
3. این آیه به پیامبر اسلام میبندند، به تدریج قدرت دید معنوي خویش را از دست میدهند.ص: 78
صلی الله علیه و آله تسلّی و دلداري میدهد که مردم دو گروهاند، شما به دنبال هدایت زندهدلان باش و مردگان زندهنما را به
قیامت و خدا واگذار کن. آموزهها و پیامها: 1. شنیدن (و پذیرفتن) حق از نشانههاي حیات معنوي و زندهدلی است. 2. هر کس
حقپذیر نیست و حیات معنوي ندارد، در حقیقت مردهاي متحرك و زندهنماست. 3. سخن (حق) را بشنوید (و بپذیرید) تا حیات
واقعی و معنوي پیدا کنید. *** قرآن کریم در آیهي سی و هفتم سورهي انعام به بهانهجوییهاي مشرکان اشاره میکند و میفرماید:
چرا نشانه (معجزهواري) از » : 37 . وَقَالُواْ لَوْ لَانُزِّلَ عَلَیْهِ ءَایَۀٌ مِّن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ قَادِرٌ عَلَی أَن یُنَزِّلَ ءَایَۀً وَلکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَایَعْلَمُونَ و گفتند
درحقیقت خدا تواناست بر اینکه نشانهاي فرود آورد؛ ولیکن بیشتر آنان » : بگو «!؟ طرف پروردگارش بر او فرو فرستاده نمیشود
شأن نزول: حکایت شده که گروهی از سران قریش، وقتی از معارضه با قرآن عاجز شدند، خدمت پیامبر اسلام صلی الله «! نمیدانند
علیه و آله آمدند و گفتند: اینها فایده ندارد، اگر راست میگویی معجزاتی همانند عصاي موسی و شتر صالح براي ما بیاور. آیهي
تفسیر قرآن مهر جلد ششم، ص: 79 نکتهها و اشارهها: 1. پیشنهاد مشرکان و درخواست .«1» فوق فرود آمد و به آنان پاسخ داد
معجزهي جدید نوعی بهانهجویی بود و دلایل و شواهد زیر این مطلب را تأیید میکند: نخست آنکه قرآن به عنوان یک معجزهي
جاویدان بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده و بارها آنان را به مبارزه دعوت کرده بود، اما آنها اعتنا نکردند و این پیشنهاد از
طرف سران قریش و براي تحقیر و نادیده انگاشتن قرآن مطرح شده بود. دوم آنکه مشرکان انسانهاي لجوجی بودند که اگر
معجزات مکرري هم براي آنان نازل میشد، باز بهانهجویی کرده، آن را سحر میخواندند و به آن ایمان نمیآوردند. قرآن در
سوم آنکه طبق تواریخ و احادیث اسلامی، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله آیات و «1» . برخی آیات به این مطلب اشاره کرده است
پس درخواست مجدد مشرکان در این مورد بهانهاي بیش نبود. 2. اگر معجزات درخواستی ؛«2» خوارق عادات مختلفی داشت
مشرکان محقق میشد، حجت تمام میشد و در صورتی که ایمان نمیآوردند، همگی گرفتار عذاب الهی میشدند؛ از این رو در
پایان آیه اشاره شده که اکثر مشرکان (عواقب و لوازم این درخواست را) نمیدانند. آموزهها و پیامها: تفسیر قرآن مهر جلد ششم،
1. مخالفان اسلام بهانهجویی میکنند (و با وجود قرآن) معجزه میطلبند، ولی از قدرت خدا و پیامد این بهانهتراشیها آگاه ص: 80
نیستند. 2. به بهانهجوییهاي مشرکان پاسخ منفی دهید (اگر چه قدرت بر انجام آنها داشته باشید). *** قرآن کریم در آیهي سی و
هشتم سورهي انعام به وجود امتهایی در بین حیوانات و رستاخیز آنان اشاره میکند و میفرماید: 38 . وَمَا مِن دَآبَّۀٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا
طئِرٍ یَطِیرُ بِجَنَاحَیْهِ إِلَّآ أُمَمٌ أَمْثَالُکُم مَّا فَرَّطْنَا فِی الْکِتبِ مِن شَیْءٍ ثُمَّ إِلَی رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ و هیچ جنبندهاي در زمین نیست، و هیچ
پرندهاي که با دو بالش پرواز میکند، مگر اینکه امتهایی همانند شما هستند؛ (ما) هیچ چیز را در کتاب، فروگذار نکردیم؛ سپس
صفحه 23 از 90
همانند «3» امتهایی «2» و پرندگان «1» (همگی) فقط به سوي پروردگارشان گردآوري خواهند شد. نکتهها و اشارهها: 1. حیوانات
انسانها دارند. در مورد وجه این همانندي و شباهت مفسران احتمالات متعددي دادهاند؛ از جمله گفتهاند: الف) از جهت اسرار
شگفتانگیز خلقت با هم شباهت دارند. ب) از جهت نیازمنديهاي زندگی با هم شباهت دارند. ج) از جهت درك و فهم با هم
شباهت دارند؛ یعنی آنان نیز در عالَم خود با شعور هستند و خدا را میشناسند و به اندازه توانایی خود او را تسبیح تفسیر قرآن مهر
البته ممکن است همهي این احتمالات مقصود آیه باشد و جمع آنها با هم منافاتی ندارد. 2. از «1» . جلد ششم، ص: 81 میگویند
میشوند «3» استفاده میشود که حیوانات نیز مثل انسان در قیامت گردآوري شده و محشور «2» ظاهر آیهي فوق و آیات دیگر قرآن
که خدا در قیامت میان حیوانات داوري میکند و ستمکاري .«5» و حتی جزا و کیفر دارند. البته در برخی احادیث نیز آمده است «4»
برخی از آنان را قصاص میکند. 3. در آیات زیادي از قرآن مطالبی آمده که بر فهم و شعور برخی حیوانات دلالت دارد؛ مثل
البته فهم و تربیت برخی «8» . و محشور شدن وحوش «7» خبرنگاري هُدهد براي سلیمان «6» ، سخن گفتن مورچگان در برابر سلیمان
حیوانات و وفاداري آنان و شواهد تجربی دیگر، دلیل وجود مرتبهاي از شعور در حیوانات است. 4. مراتب تکلیف در انسان و
حیوان بر اساس مراتب شعور و درك آنهاست؛ یعنی حیوانات هم به اندازهي شعور باطنی خود مسائل معیّنی را تفسیر قرآن مهر جلد
ششم، ص: 82 درك میکنند و به همان اندازه هم مسئول هستند. آري، بلوغ و عقل، شرط اساسی تکلیف در مرحلهي عالی و
کامل آن است، اما در مراحل پایینتر، مثل گناهانی که زشتیاش براي کودکان و حیوانات نیز قابل درك است، بلوغ و عقل کامل
شرط نیست. 5. آیهي فوق میتواند این هشدار را به مشرکان منکر قیامت بدهد که خدایی که امتهاي حیوانات را آفرید و براي
در آیهي فوق، قرآن باشد؛ « کتاب » آنان حشر و قیامت قرار داد، چگونه براي شما قرار نمیدهد؟! 6. ممکن است مقصود از واژهي
یعنی تمام کلیات امور مربوط به هدایت و تکامل انسان در قرآن وجود دارد؛ همانطور که برخی احکام جزئی نیز در آن آمده
باشد؛ یعنی جهان هستی همانند کتاب بزرگی است که همه چیز در آن « جهان هستی » ، و ممکن است مقصود از کتاب «1» . است
ولی مانعی ندارد که هر سه معنا «3» ؛ و احتمال سوم آن است که منظور از کتاب لوح محفوظ (علم الهی) باشد .«2» آمده است
مقصود آیه باشد. آموزهها و پیامها: 1. نظم و نظام زندگی اجتماعی و حشر قیامت، در حیوانات نیز وجود دارد. 2. رستاخیز را منکر
نشوید؛ که حیوانات نیز رستاخیز دارند. ***ص: 83 قرآن کریم در آیهي سی و نهم سورهي انعام به
گمراهی منکران و اختیار خدا اشاره میکند و میفرماید: 39 . وَالَّذِینَ کَذَّبُواْ بِئَایتِنَا صُمُّ وَبُکْمٌ فِی الظُّلُمتِ مَن یَشَإِ اللَّهُ یُضْلِلْهُ وَمَن یَشَأْ
یَجْعَلْهُ عَلَی صِ رطٍ مُّسْتَقِیمٍ و کسانی که نشانههاي ما را دروغ انگاشتند، ناشنوایان و گُنگهایی هستند که در تاریکیها [قرار دارند.]
خدا هر کس را بخواهد (بخاطر کارهاي او،) گمراهش میکند؛ و هر کس را بخواهد (و شایسته بداند،) بر راه راست قرارش خواهد
داد. نکتهها و اشارهها: 1. انسانها همانطور که داراي گوش و چشم جسمانی و طبیعی هستند، گوش و چشم معنوي نیز دارند.
گاهی انسان به صورت طبیعی میشنود، اما حقایق را درك نمیکند؛ یعنی افراد خودخواهی که در تاریکی خودپرستی و لجاجت و
جهل غوطهور شدهاند، نمیتوانند حقایق را بشنوند و بفهمند و از گوش معنوي محروماند. بر عکس، گاهی افراد گوش طبیعی
ندارند، اما حقایق را به خوبی درك میکنند و نور معنوي آنان را احاطه کرده است. 2. برخی مفسران بر آناند که مقصود از افراد
ناشنوا در آیهي فوق، مقلّدانی هستند که بدون چون و چرا از رهبران گمراه خویش تبعیت میکنند و مقصود از افراد گُنگ، همان
3. در برخی «1» . رهبران گمراهی هستند که حقایق را درك میکنند، اما براي حفظ موقعیت خویش، مهر سکوت بر لب زدهاند
احادیث، آیهي فوق را بر تصدیق کنندگان وتکذیب کنندگان اوصیا (ي پیامبر صلی الله علیه و آله، یعنی ائمه علیهم السلام) تطبیق
است. 4. با توجه « آیات »ص: 84 روشن است که این گونه احادیث از باب تعیین مصداق «2» . کردهاند
جبر نیست، بلکه اشاره به پیامد کردار ،«. خدا هر که را بخواهد گمراه یا هدایت میکند » مقصود از جملهي «1» به آیات دیگر قرآن
نیک و بد انسان است؛ یعنی اعمال زشت، چشم حقیقتبین انسان را نابینا و گوش او را ناشنوا میسازد و در تاریکی جهل و کفر
صفحه 24 از 90
سرگردان و گمراهش میکند. اما بر عکس، کارهاي نیک سبب نورانیت و روشنایی دل و جان انسان میشود و موجب میشود که
آموزهها و پیامها: 1. کفر و انکار آیات الهی، مانع حقشنوي و «2» . او حقایق را درك کند و به هدایت و راه مستقیم برسد
حقگویی میشود. 2. اگر میخواهید در تاریکی (جهل و کفر) گرفتار نشوید، آیات الهی را انکار نکنید. 3. خدا آزاد است و شما
را (براساس اعمالتان) هدایت یا گمراه میسازد. *** قرآن کریم در آیات چهلم و چهل و یکم سورهي انعام به خداشناسی فطري
اشاره میکند و میفرماید: 40 و 41 . قُلْ أَرَءَیْتَکُمْ إِنْ أَتکُمْ عَذَابُ اللَّهِ أَوْ أَتَتْکُمُ السَّاعَۀُ أَغَیْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ إِن کُنتُمْ صدِقِینَ* بَلْ إِیَّاهُ
آیا ملاحظه کردي، اگر عذاب » : تَدْعُونَ فَیَکْشِفُ مَا تَدْعُونَ إِلَیْهِ إِن شَآءَ وَتَنسَوْنَ مَا تُشْرِکُونَص: 85 بگو
الهی به سراغ شما آید، یا ساعتِ (قیامت) به شما در رسد؛ آیا (کسی) غیر خدا را میخوانید؟! اگر راستگویید (پس غیر خدا را
بلکه تنها او را میخوانید! و اگر [خدا] بخواهد، آنچه را به خاطر آن (او را) خواندهاید، برطرف میسازد؛ و آنچه را *«(. بخوانید
شریک [خدا] قرار میدهید، فراموش میکنید. نکتهها و اشارهها: 1. این آیه خطاب به مشرکان است، اما روح معناي آیه براي همهي
همه چیز را فراموش میکند و در قلب خود به حقیقت «1» انسانها قابل تجربه است. انسان در هنگام مرگ یا در حوادث شدید
مطلقی توسّل میجوید که همان خداست. 2. در آیهي فوق به خداشناسی و توحید فطري استدلال شده است و دانشمندان از آن
براي اثبات وجود خدا و اثبات یگانگی او استفاده کردهاند. 3. خدا میتواند دعا را مستجاب و خطر را برطرف کند، ولی این کار
بستگی به ارادهي حکیمانهاش دارد؛ گاهی مصلحت نمیداند که مشکلات برطرف شود و از این رو دعا را مستجاب نمیکند. 4. هر
چه غیر خداست، در شرایط عادي جلوه دارد، اما در هنگام خطرهاي جدّي، همهي آنها فراموش میشود و فقط توسّل به خدا مفید
است. آموزهها و پیامها: 1. اگر خواستید خدا را بشناسید، در هنگام مشکلات سخت، به دل خود بنگرید که چه کسی را میخواند.
2. انسان به طور فطري خداشناس است و راهی از درون به سوي او دارد. 3. انتظار نداشته باشید همهي دعاهاي شما مستجاب شود؛
اجابت دعاص: 86 بستگی به ارادهي حکیمانهي الهی دارد. 4. به غیرخدا دل نبندید که در سختیها و
مشکلاتِ سخت تنها میمانید. *** قرآن کریم در آیات چهل و دوم و چهل و سوم سورهي انعام به مشکلات حکمتآمیز
ملتهاي پیشین و واکنش منفی آنان اشاره میکند و میفرماید: 42 و 43 . وَلَقَدْ أَرْسَلْنَآ إِلَی أُمَمٍ مِّن قَبْلِکَ فَأَخَذْنهُم بِالْبَأْسَآءِ وَالضَّرَّآءِ
لَعَلَّهُمْ یَتَ َ ض رَّعُونَ* فَلَوْ لَاإِذْ جَآءَهُم بَأْسُنَا تَضَرَّعُواْ وَلکِن قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطنُ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ و بیقین به سوي امّتهایی که
پیش از تو بودند (پیامبرانی) فرستادیم، (و با آنان مخالفت کردند؛) و آنان را با سختی (زندگی) و زیان (جسمی و روحی) گرفتار
ساختیم، تا شاید آنان (فروتن و) تسلیم گردند!* پس چرا هنگامی که سختی (مجازات) ما به آنان رسید، (فروتن و) تسلیم نشدند؟!
و لیکن دلهایشان سخت گردید؛ و شیطان آنچه را همواره انجام میدادند، برایشان آراست! نکتهها و اشارهها: 1. این آیه به یکی از
اشاره میکند که همان بیداري و تربیت انسانهاست. آري، «1» فلسفههاي مشکلات و زیانها و ناراحتیهاي جسمی و روحی
حوادث دردناك باعث میشود که انسان از خواب غفلت بیدار گرددص: 87 و از غرور و سرکشی
که به معناي شاید و تردید است، اشاره دارد که این « لعلّ » و به سوي خدا بازگردد. 2. واژهي «1» دست بردارد و تسلیم حق شود
حوادث بهتنهایی براي بیدار شدن انسان کافی نیست، بلکه زمینهاي براي تربیت و توجه دلهاي آماده است. آري، هر مشکلی در
زندگی نشانهي قهر الهی نیست، بلکه خدا همچون پدري است که گاهی براي تربیت فرزندانش از فشار هم استفاده میکند، ولی
« شیطان » این به تنهایی کافی نیست و عوامل دیگري، از جمله اراده و پذیرش فرد نیز در این رويکرد تربیتی مؤثر است. 3. واژهي
در قرآن، اعم از جنس انسان و غیر آن است و ابلیس یکی از افراد و مصادیق شیطان است. آري، ابلیس و انسانهاي شیطانصفت،
از جمله اصرار بر «2» ؛ کارهاي بد را براي انسان زیبا جلوه میدهند تا منحرف شود. 4. قساوت قلب و سختی دل عواملی دارد
گناهان؛ یعنی گناه روح را کدر میکند، به طوري که دیگر حقایق را درك نمیکند و با زنگهاي خطر بیدار نمیشود. 5. در این
آیه به دو مانع بیداري و هدایت و بازگشت به سوي خدا اشاره شده است: قساوت قلب و فریبهاي شیطانی، که یکی از بیرون و
صفحه 25 از 90
دیگري از درون بر انسان هجوم میآورند و مانع فروتنی و تسلیم او در برابر حق میشوند. آموزهها و پیامها: 1. گاهی مشکلات
2. سختیدلی و وسوسههاي شیطانی از جنبهي تربیتی دارد (و از لطف خداست، نه قهر او).ص: 88
موانع تربیتپذیري انسان است. 3. با مطالعه در مشکلات امتهاي پیشین عبرت بگیرید. 4. در هنگام مشکلات به سوي خدا
بازگردید و تسلیم حق شوید. *** قرآن کریم در آیات چهل و چهارم و چهل و پنجم سورهي انعام به آزمایشهاي الهی و سرانجام
کافران پیشین اشاره میکند و میفرماید: 44 و 45 . فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوبَ کُلِّ شَیْءٍ حَ تَّی إِذَا فَرِحُواْ بِمَآ أُوتُواْ
أَخَ ذْنهُم بَغْتَۀً فَإِذَا هُم مُّبْلِسونَ* فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِینَ ظَلَمُواْ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعلَمِینَ و هنگامی که آنچه را بدان یادآوري شده
بودند، فراموش کردند، درهاي همه چیز (از نعمتها) را به روي آنان گشودیم تا هنگامی که به آنچه داده شده بودند، شادمان
گردیدند؛ ناگهان (گریبان) آنان را گرفتیم، و ناگهان آنان از ناامیدي اندوهگین شدند.* و دنباله گروهی که ستم کرده بودند، قطع
شد. و ستایش مخصوص خدایی است، که پروردگار جهانیان است. نکتهها و اشارهها: 1. نعمتهاي الهی دو نوع است: گاهی براي
ابراز محبت و تشویق است و گاهی براي مجازات گناهکاران و ستمکاران؛ یعنی نوعی نعمت استدراجی است که افراد گناهکار را
2. اگر کسیص: 89 «2» . در ناز و نعمت فرو میبرد و یکباره همهچیز را از آنان میگیرد «1» کم کم
تذکرات بیدارگر الهی را عمداً به فراموشی بسپارد و بدانها عمل نکند، گرفتار مجازات بهظاهر شیرین میشود. 3. در حدیثی از
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله حکایت شده: هنگامی که میبینی خدا در برابر گناهان نعمت میبخشد، آگاه باش که مقدمهي
4. در برخی روایات اهل بیت علیهم السلام، آیهي فوق بر ترك ولایت «. مجازات است. سپس حضرت آیهي فوق را تلاوت نمود
«2» . علی علیه السلام و به وجود آمدن دولتهایی مثل بنی العباس و سپس ظهور ناگهانی امام عصر علیه السلام تطبیق شده است
روشن است که اینگونه روایات از نوع توسعه در معناي آیه و بیان برخی مصادیق آن است؛ یعنی نوعی تأویل و باطن آیه بیان شده
است، و گر نه ظاهر آیه در مورد مشرکان پیشین است. 5. نابود کردن ریشهي ظلم و فساد و ستمکاران، بسیار مهم است و جاي
سبب تربیت دیگران است؛ از این رو این آیه «3» ، سپاسگزاري دارد؛ آري، نابودي ستمگران و قطع کارها و حرکتها و نسل آنان
ستایش میکند.ص: 90 آموزهها و پیامها: 1. رفاه زندگی، (همیشه نشانهي « ربّ » خدا را با صفت
رحمت الهی نیست، بلکه) گاهی زمینهي عقوبت است. 2. قهر الهی ناگهان فرا میرسد (پس مراقب کردار خود باشید). 3. از هر
. نعمتی خوشحال نشوید، شاید مقدمهي عذاب باشد. 4. تذکرات الهی را فراموش نکنید که گرفتار عذاب و ناامیدي میشوید. 5
ستمکاري در نسل آیندهي افراد تأثیر منفی دارد. 6. هر گاه ستمکاري ضربه خورد، پروردگار را سپاس گویید. *** قرآن کریم در
آیهي چهل و ششم سورهي انعام نعمتهاي الهی را یادآور میشود و میفرماید: 46 . قُلْ أَرَءَیْتُمْ إِنْ أَخَذَ اللَّهُ سَمْعَکُمْ وَأَبْصرَکُمْ وَخَتَمَ
آیا ملاحظه کردي اگر خدا، شنواییِ شما و » : عَلَی قُلُوبِکُم مَّنْ إِلهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأْتِیکُم بِهِ انظُرْ کَیْفَ نُصرِّفُ الْآیتِ ثُمَّ هُمْ یَصْ دِفُونَ بگو
بنگر چگونه نشانهها را «!؟ دیدگانتان را بگیرد، و بر دلهاي شما مهر نهد، چه معبودي غیر از خدا، آن [ها] را به شما میدهد
بگونههاي مختلف بیان میکنیم، سپس آنان روي بر میتابند! نکتهها و اشارهها: 1. از آنجا که مشرکان خدا را قبول داشتند، ولی
بتها را به عنوان شفیع میپرستیدند، قرآن به آنان میگوید: چرا مستقیماً به خدا روي نمیآورید که سرچشمهي همهي
نیکیهاست؟ آیا فکر نمیکنید که بتهاي بدون عقل و چشم و گوش چگونه میتوانند این نعمتها را به شما ببخشند؟! 2. این آیه
به نعمتهاي چشم و گوش و قلب اشاره شده است؛ اینها وسیلهي شناخت و سبب هدایت انسان است و اگر خدا آنها را از انسان
در «1» . بگیرد،ص: 91 راه شناخت او بسته میشود و کسی نمیتواند این ضرر را از انسان دفع کند
در قرآن، همان روح و نفس، یعنی « قلب » 3. مقصود از «2» . برخی روایات اهل بیت علیهم السلام نیز به این مطلب اشاره شده است
بُعد دوم انسان یا شخصیت واقعی اوست و از آن رو بدان قلب میگویند که سریعاً متحوّل میشود؛ و مقصود از مهر زدن بر قلب،
4. خدا در این آیه و آیات دیگر قرآن، نشانهها و «3» . حالتی است که انسان نتواند به خوبی تفکر کند و حق و باطل را جدا سازد
صفحه 26 از 90
و «5» تا شاید مشرکان از خواب غفلت بیدار شوند، ولی آنان روي میگردانند «4» دلایل را به صورتهاي مختلف بیان میکند
لجاجت میکنند. آموزهها و پیامها: 1. قدر نعمت خدادادِ شناخت و وسایل آن را بدانید و به سوي غیرخدا نروید. 2. با مطالعه در
وسایل شناخت و منشأ پیدایش آنها، خداشناس شوید. ***ص: 92 قرآن کریم در آیهي چهل و هفتم
سورهي انعام به عذاب ناگهانی الهی و نابودي ستمگران اشاره میکند و میفرماید: 47 . قُلْ أَرَءَیْتَکُمْ إِنْ أَتَاکُمْ عَذَابُ اللَّهِ بَغْتَۀً أَوْ
آیا ملاحظه کردي اگر عذاب خدا ناگهان (و پنهان) یا آشکارا به شما در رسد، آیا جز » : جَهْرَةً هَلْ یُهْلَکُ إِلَّا الْقَوْمُ الظلِمُونَ بگو
نکتهها و اشارهها: 1. از آنجا که روي سخن سورهي انعام با مشرکان است، منظور آیهي «!؟ گروه ستمکاران هلاك خواهند شد
فوق آن است که خدا تنها کسی است که قادر به مجازات و گرفتن نعمتهاست و ممکن است مخفیانه یا آشکارا ستمکاران را
« ظلم » که در آیهي فوق آمده است استفاده میشود که « ستمکاران » و بتها در این میان نقشی ندارند. 2. از تعبیر «1» مجازات کند
. معناي وسیعی دارد و انواع شرك و گناهان را شامل میشود، بلکه هر گونه رويگردانی از دعوت پیامبران نیز ستمکاري است. 3
در برخی روایات اهل بیت علیهم السلام حکایت شده که آیهي فوق به نابودي ناگهانی بنی امیه و نابودي آشکار بنی العباس اشاره
آموزهها و پیامها: 1. ستمکاران (از مهلتی که خدا به آنان داده، مغرور نشوند؛ که) ممکنص: «2» . دارد
93 است عذاب الهی ناگهان در رسد. 2. (خدا کسی را غیرعادلانه مجازات نمیکند و) اگر کسی گرفتار عذاب میشود، به خاطر
ستمکاري خود اوست. 3. اگر میخواهید گرفتار عذاب الهی نشوید، دست از ستمکاري (و شرك) بردارید. ***
اهداف